دانش دو گونه است : دانشی که مردم ناگزیر از فراگیری آن هستند و آن رنگ[ ظواهر [اسلام است و دانشی که مردم اجازه دارند آن را واگذارند و آن قدرت خداونداست . [امام علی علیه السلام]

اینجا جای راز نیست ، جای فاش کردن است

 
 
تحفه عشق(شنبه 85 بهمن 7 ساعت 11:38 عصر )
 ای دوست دوری تو به سان کوه آتشی است که در درونم افروخته

شعله می کشدو از حرارت او قطرات خونم

بی رنگ شدو چو با تنم غریبه گشت از چشمانم فرو ریخت.

تو رفتی و در این خزان بی کسی

پای فرارم نیست

تو نیستی بینی شمع وجودم را

بی پروانه رخت قراری نیست.

......... جان به حق اون مهرو وفایی که میان منو توست

نه از مهرت کم شد در دلم نه به کس مهر رساندم.

.......... جان آن قدح عشق که از دستت گرفتم

به یاد وفایت زدست نذارم.

..........آن صدای دلنوازت زگوش نرانم آن نگاه مستت را زدل نرانم.

آه از آن شوخی چشم تو که خون ریز فلک

دیدو این شیوه مردم کشی را یاد گرفت.

......... جان تار تار زلفانت بندی است بر پای عشقم

بار روحت غم بار چشمت مستی باردلت عشق

بار زلفت سیاهی شب .

غمخوار دل من فریادوناله عشق توست

بغض گلویم فریاد رهایی است.

.......... جان در بند عشقت می مانم و آهی نکشم.

شبا هنگام به آسمان مینگرم به یاد تار زلفت

به ماه می نگرم به یاد بدر رویت

مشقم از ناله عشاق غمگین تر است

راهم از راه عشاق پر خارتر است

خدایا  مددی رسان به حال زارم

مرهمی رسان برای دردم

او را رسان به بالین مرگم .



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 1  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 1549  بازدید


» اشتراک در خبرنامه «